وسواس
هجوم افکار منفي و ناخوشایند، بطور مکرر و ناخواسته که باعث اضطراب و ترس بشه اسمش میشه وسواس فکری obsessive thoughts. اگه براي خلاص شدن از این افكار مجبورید یه کاری کنید تا خيالتون اسوده بشه بهش میگن compulsion. در مجموع بهش میگیم وسواس فكري-عملي Obsessive compulsive disorder. يكي ممکنه توهین به مقدسات مدام تو ذهنش بياد، يکي فكر برداشتن چاقو و کشتن فرزندش، يکي فكر اينكه نكنه همجنس گراس، يکي فكر اينكه همه چي کثيفه، يکي فكر سکس با محارمش مكررا میاد سرش، يكي هم مثل شما. نقطه مشترك همه اینها اینه که طرف با اینکه به پوچ بودن این افکار واقفه اما مدام توسرش هجوم میارن و طرف رو به شدت مضطرب مي كنن. همه اینها تظاهرات افكار وسواسي تلقي ميشن. درمان دارويي به همراه جلسات روان درماني در درمان این اختلال بسیار بسیار موثره.
وسواس فکری عملی
در حالی که محتوای خاص و نشانه ها وسواس های عملی در افراد متفاوت وسواس فکری است، اما برخی از ابعاد نشانه در وسواس فکری یا عملی مشترک هستند، از جمله این ابعاد می توان به موارد زیر اشاره داشت:
(وسواس های فکری آلودگی و وسواس های عملی نظافت) وسواس شستشو
تقارن (وسواس های فکری تقارن و وسواس های عملی تکرار کردن، منظم کردن و شمردن)
افکار ممنوعه یا تابو(مثل وسواس های فکری پرخاشگری، جنسی و مذهبی و وسواس های عملی مربوطه)
صدمه و آسیب (مثل ترس از صدمه زدن به خود یا دیگران و وسواس وارسی کردن مرتبط)
وسواس بدریخت انگاری بدن
با اشتغال ذهنی به یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر بدن که برای دیگران قابل مشاهده نیستند یا جزئی بوده و با رفتارهای تکراری (مثل وارسی کردن در آینه، آرایش بیش از حد یا اطمینان خوهای) یا اعمال ذهنی (مثل مقایسه کردن ظهر خویش با دیگران)
وسواس احتکار
افراد مبتلا به اختلال احتکار به طور مداوم مشکل دور انداختن اموال یا دل کردن از آنها بدون در نظر گرفتن ارزش آنها را دارند. در نتیجه این افراد نیاز خیالی شدیدی در زمینه ذخیره کردن وسایل و ناراحتی زیاد از دور انداختن وسایل مشهود است
این اختلال با جمع کردن طبیعی تفاوت دارد. برای مثال نشانه های اختلال ذخیره کردن به انباشته شدن تعداد زیادی اموال منجر می شود که به قدری مکان زندگی را پر می کند و به هم میریزد که از مصرف آنها به طور قابل ملاحظه ای چشم پوشی می شود.
اختلال مو کنی
با کندن عود کننده مو مشخص می شود که به از دست دادن مو و اقدامات مکرر برای کاهش ئادن یا متوقف کردن مو کندن منجر می شود.
اختلال پوست کنی
با کندن عود کننده پوست مشخص می شود که به زخم های پوستی و اقدامات مکرر برای کاهش دادن یا متوقف کردن پوست کنی منجر می شود.
ویژگی ها و نشانه های بالینی وسواس
اولین و یکی از شایع ترین نشانه های وسواس که در میان عموم شناخته شده، حساسیت به آلودگی است دومین الگوی شایع، وسواس تردید است که به دنبالش وسواس عملی به صورت وارسی روی می دهد.
سومین الگوی شایع اختلال وسواسی جبری آن است که فرد صرفا افکار وسواسی مزاحمی بدون هیچ گونه عمل وسواسی داشته باشد. چهارمین الگوی شایع این اختلال لزوم رعایت تقارن یا دقت است.
بیمار واقعا ساعت ها وقت لازم دارد تا یک وعده غذا بخورد یا صورتش را اصلاح کند علائم وسواسی-جبری، منافع ثانویه دارند. اعمال وسواسی یا برای کاهش رنج و عذاب و اضطراب است یا برای جلوگیری از یک واقعه ناگوار مشخصه کلیدی وسواس عملی سومین الگوی شایع اختلال وسواسی جبری آن است که فرد صرفا افکار وسواسی مزاحمی بدون هیچ گونه عمل وسواسی داشته باشد. چهارمین الگوی شایع این اختلال لزوم رعایت تقارن یا دقت است بیمار واقعا ساعت ها وقت لازم دارد تا یک وعده غذا بخورد یا صورتش را اصلاح کنداین است که اضطراب همراه با وسواس فکری را کاهش می دهد علائم وسواسی-جبری، منافع ثانویه دارند. اعمال وسواسی یا برای کاهش رنج و عذاب و اضطراب است یا برای جلوگیری از یک واقعه ناگوار.
ریشه و علل انواع وسواس
در مورد ریشه و سبب این بیمارى مطالب بسیارى ذکر شده است که اهم آن ها عبارتند از؛ وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقى، وضع هوشى، عوامل اجتماعى، عوامل خانوادگى، تجارب زندگی، رقابت ها، موانع و… که ما در ذیل به برخی از آن اشاره مى کنیم..
وراثت
تحقیقات برخى از صاحب نظران در زمینه انواع وسواس و اختلال مرتبط با آن نشان داده است که حدود چهل درصد وسواسی ها این بیمارى را از والدین خود به ارث برده اند، اگرچه گروهى دیگر از محققان جنبه ارثى بودن آن را محتمل دانسته اند، انتقال زمینه هاى عصبى مى تواند ریشه و عاملى در این بیماری باشد.
تربیت افراد در دروان کودکی
الف- دوران کودکى
پنجاه درصد وسواس هاى افراد در سنین جوانى و سایرین از دوران کودکى پایه گذارى شده و تاریخچه زندگى آنها حاکى از دوران کودکى ویژه اى است که در آن کشمکش ها، مقاومت ها و سرسختى هاى فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته هاى بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.
ب- شیوه تربیت در دوران کودکی
در پیدایش و گسترش وسواس براى شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده اى را باید قائل شد. بررسی ها نشان مى دهد، مادران حساس و کمال جو به صورتى ناخودآگاه زمینه را براى وسواسى شدن فرزندان فراهم مى کنند و مخصوصا والدینى که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود، به صورت دقیق مى خواهند و انعطاف پذیرى کمترى دارند، در این رابطه مقصرند. تربیت خشک و مقرراتى در پیدایش و گسترش این بیمارى بسیار نقش دارد.
از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانى، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.
ج- تحقیر کودک در دوران کودکی
عده اى از بیماران وسواسى کسانى هستند که، دائما این عبارت به گوششان خورده است که، آدم بى عرضه اى هستى، لیاقت ندارى، آدم نیستى، بدرد زندگى نمى خورى و …
به دلیل نداشتن لیاقت توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد سرکوفت شنیده و تنبیه شده اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است
د- ناامنى ها مربوط به دوران کودک
پاره اى از تحقیقات نشان داده اند، برخى از آنها که دوران حیات کودکى آشفته اى داشته و با ترس و نا امنى همساز بوده اند، بعدها به چنین بیمارى دچار شده اند. آنها در مرحله کودکى وحشت از آن داشته اند که، نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد.
اینان در دوران کودکى براى راضى کردن مربیان خود مى کوشیدند و سعى داشته اند که دقتى افراطى درباره کارهاى خود روا دارند و در همه مسائل، با باریک بینى و موشکافى وارد شوند
ز- منع های دوران کودکی
گاهى وسواس فردى بزرگسال، نشات گرفته از منع هاى شدید دوران کودکى و حتى نوجوانى و جوانى است.
خانواده افراد وسواسى
اغلب وسواسى ها والدین لجوج داشته اند که در وظیفه خواهى از فرزندان سماجت بسیار نشان مى داده اند.
ایرادگیر و عیب جو بوده اند، اگر والدین مختصر لغزشى از فرزندان خود مى دیدند، آن را به رخ فرزندان مى کشیدند.
خسیس و ممسک بوده اند، به طورى که کودک براى دستیابى به هدفى ناگزیر به شیوه اى اسرارآمیز بوده است.
و بالاخره افرادى کم گذشت، والدین طعنه زن و ملامتگر بوده اند و کودک سعى مى کرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند، تا سرزنش نشود.
مشاوره و درمان روانی وسواس
در درمان غیردارویی انواع وسواس، از الگوهای مختلف برای کاهش این اختلال بهره می گیرند که به برخی از آنها به طور اجمال اشاره می کنیم، زیرا از این تکنیک ها متناسب با نوع و شدت و ضعف بیماری استفاده می شود.
شناخت درمانی، در این روش طی جلسات مکرر و متعدد، بینش بیمار درباره تعارض های درونی خود به کمک رواندرمانگر، تغییر می یابد
رفتار درمانی، روش های متعدد و متنوعی است که، کارشناس مربوطه بیمار را به کارها و فعالیت هایی جهت کاهش سطح اضطراب و در نتیجه فکر یا عمل وسواس او وا میدارد..
گاهی نیز روانشناس با ایجاد ارتباط با خانواده بیمار، به کاهش ناهماهنگی های احتمالی در خانواده و تصحیح ارتباطات خانوادگی آنها می پردازد.
دیدگاهتان را بنویسید